بوی عشق آید ز خاک قونیه
مرحبا بر خاک پاک قونیه
قونیه یا کعبۀ دل هاست این
شهر عشق و شهر مولاناست این
ای بریده از نیستان وجود
بر نی و نای خوش آوایت درود
خیز و بنگر که آشنایی آمده است
ز آن نیستان هم نوایی آمده است
گر تو را رومی همی خواند ز روم
ور بنامد بلخی ات زان مرز و بوم
این عجب از دور از نزدیک نیست
این سخن از ترک و از تاجیک نیست
گر تو خود از روم باشی یا ز بلخ
نغمهات از ما است چه شیرین و چه تلخ
به روایت دکتر ابواالقاسم تفضلی، صادق سرمد این شعر را در هواپیمایی، که به عزم زیارت مولانا جلال الدین می رفته اند، در آسمان بالبداهه سروده و دکتر تفضلی آن را نوشته است، شعر ۳۲ بیت است. برای بازخوانی داستان آن این جا را نگاه بکنید : http://www.ketabname.com/main۲/identity/serial=۱۲۳۳ . شاعر معروف افغانی استاد خیلل الله خلیلی آن را جواب گفته است. خوب خواهد شد اگر دوستانی که به دیوان سرمد دست رسی دارند آن را تکمیل کنند